جولان جاسوس ها در جنجالی ترین فیلم جشنواره فجر
به گزارش مجله شرقیا، هنوز برای جمع بندی آثار خلق شده در ژانر جاسوسی-معمایی در دهه 90 سینمای ایران کمی زود است چرا که سال جاری بالاخره بعد از مدت ها اثری در این ژانر و با الهام از یک قصه واقعی قرار است در سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آید.
گروه فرهنگ و هنر خبرنگاران: عباس اسماعیل گل
سینمای دنیا ژانر های بسیاری دارد که بخش عمده ای از آن ها در سینمای ایران نادیده گرفته شدند؛ شاید دلیل اصلی این اتفاق را باید در این موضوع جستجو کرد که سینمای نحیف ایران قدرت ریسک پایینی برای ورود به عرصه های تازه و آزمودن شانس خود در ژانر های متنوع سینما دارد. ژانر جاسوسی یکی از همین ژانر های مهم، اما فراموش شده سینمای ایران است. ژانری که وقتی با معما نیز ترکیب می گردد درام هایی جذاب و پرکشش خلق می نماید که احتمالا کمتر مخاطبی در سینما باشد که با آن ارتباط برقرار نکند.
پرطرفدار های دلهره آور!
دلهره و معما دو شاخصه ای هستند که می توانند هر مخاطبی را پای پرده سینما میخکوب نمایند. نمونه های پیروز بسیاری از آثار ژانر جاسوسی و معمایی در سینمای دنیا وجود دارد؛ برای نمونه مجموعه فیلم های جیمز باند، سه گانه اولتیماتومبورن، دوره گرد، خیاط، سرباز، جاسوس اثرتوماسآلفرسون و دختریباخالکوبیاژدها اثرنیلزآردناوپلفتن ها بخشی از مهمترین و سرشناش ترین فیلم های جاسوسی-معمایی ساخته شده در تاریخ سینما هستند که در حافظه بسیاری از دوستداران سینمای دنیا باقی مانده اند. فیلم هایی که شاید همچون ژانر کمدی یا ملودرام های عاشقانه، به وفور در سینما فراوری نشوند، اما هواداران پروپاقرصی دارند که دیدن این فیلم ها را به واسطهتعلیق های متعدد و قصه های پرکششی که دارند، نسبت به بسیاری از گونه های دیگر آثار سینمایی ترجیح می دهند. البته که سخت بودن ساخت این آثار، هزینه های بالای آن و احتیاج به کوشش مضاعف تیم سازنده اثر برای خلق درام هایی پرکشش و دلهره آور و جذاب یکی از پیچیدگی هایی است که انگیزه فیلمسازان را برای ورود به این چالش سخت کم می نماید.
دست خالی سینمای ایران در یک ژانر مهم
ژانر جاسوسی از منظر آن که می تواند با معما و البته با قصه های اکشن ترکیب گردد، اما قابلیت آن را دارد که مخاطبان خاص تر سینما که به دنبال قصه های پیچیده تر هستند را جذب کند و هم می تواند با روایت قصه هایی پر از زد و خورد به در کنار روایت یک ماجرای جاسوسی، مخاطبان عام سینما که به دنبال فیلم های از این دست هستند را به سمت خود جلب کند.
اما سینمای ایران با وجود همه مواردی که به آن اشاره نمودیم از اساس در این زمینه بیش از سایر حوزه ها و ژانر ها خالی از اثر است! شاید اگر بخواهیم مهم ترین فیلم فراوری شده در این حوزه را در طی یک دهه اخیر نام ببریم فقط بتوان به فیلم سینمایی قلاده های طلا اشاره نمود. اثری که می توان آن را سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران نیز دانست که گره خوردن قصه اش به اتفاقات فتنه 88 باعث شد تا حواشی و جنجال های بسیاری پیرامون آن شکل بگیرد. فیلم هایی همچون روباه بهروز افخمی نیز در این یک دهه فراوری شدند که قصه آن ها به موضوعات جاسوسی گره خورده بودند، اما آن جنبه معماگونه در قصه این اثر چندان دیده نمی شد.
احیای ژانر جاسوسی-معمایی با لباس شخصی
اما هنوز برای جمع بندی آثار خلق شده در ژانر جاسوسی-معمایی در دهه 90 سینمای ایران کمی زود است چرا که سال جاری بالاخره بعد از مدت ها اثری در این ژانر و با الهام از یک قصه واقعی قرار است در سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آید؛ اتفاقی که می تواند مقدمه ای برای احیای این ژانر در سینمای ایران پس از چند سال باشد.
امیرعباس ربیعی فیلمساز جوانی است بسیاری از دوستداران سینما او را به واسطه ساخت فیلم های کوتاه پیروزی همچون ولد، بعدازظهر، ماهدرخانه وهمچنینفیلمداستانی میتینگ به خاطر می آورند، سال جاری با روایت قصه لباس شخصی که برشی از یک ماجرای واقعی در تاریخ معاصر است پا به بخش نگاه نو سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر می گذارد. قصه ای که از یک سو به واسطه گره خوردن با اتفاقات سیاسی دهه 60 در ژانر سینمای سیاسی قرار می گیرد و از سوی دیگر به واسطه اینکه داستانی جاسوسی با فضایی معمایی دارد در شمار فیلم های جاسوسی-معمایی سینمای ایران دسته بندی می گردد.
لباس شخصی عنوان اولین ساخته سینمایی این فیلمساز جوان است که با حمایت سازمان هنری رسانه ای اوج فراوری می گردد و بعضی از کارشناسان سینما این اثر را از همین حالا یکی از مدعیان اصلی جوایز بخش نگاه نو سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر می دانند.
داستان این فیلم برگرفته از یک واقعه تاریخی معاصر است و به ماجرای فعالیت های حزب توده در ایران گره خورده کهفضایی پرتعلیق و معمایی دارد و حاصل روایت قصه ای است که تا به امروز کمتر درباره آن صحبت شده است.
قصه سیاسی جاسوس های فراموش شده
جاسوس های فراموش شده؛ این بهترین تعبیر درباره اعضای حزب توده است؛ سازمانی که در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی با سواستفاده از آزادی فراهم شده به واسطه استقرار جمهوری اسلامی در ایران تبدیل به ابزار جاسوسی سازمان های جاسوسی خارجی به ویژه شوروی شدند. لباس شخصی که قصه اش به ماجرای فعالیت های حزب توده گره خورده در قالب یک درام معمایی و جاسوسی نگاهی هم به فعالیت های جاسوسی این سازمان در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی دارد. قصه ای که با وجود اهمیت کمتر در میان کتاب ها و مستند ها و سایر نمایشی به آن ها پرداخته شده است.
استفاده کردن از بازیگران ناشناخته و تئاتری نکته دقیقی است که در این فیلم به آن توجه شده تا به جای استفاده از ظرفیت حضور چهره های مطرح سینمایی از بازیگران پرقدرت تئاتر برای ارائه تصویری باورپذیرتر از شخصیت های پیچیده این قصه استفاده گردد. آدم هایی همچون نورالدینکیانوری که سال ها در راس سازمانی قرار داشتند که ابزار جاسوسی کمونیست ها در ایران بود.
لباس شخصی علاوه بر اینکه روایتگر گوشه ای تاریک از تاریخ معاصر ایران برای مخاطبان سینما است؛ آغازی برای کوشش مجدد سینمای ایران برای آزمودن بخت خود در ژانر های متفاوت سینمایی است؛ ژانر هایی که حالا سال هاست زیربار انبوه کمدی های زرد و ملودرام های اجتماعی مدفون شده اند.
منبع: خبرگزاری دانشجو